چگونه باهوشتر شویم؟
ما از زمان مدرسه با مفهوم IQ آشنا شدهایم. آنهایی که IQ بالاتری داشتهاند، افراد باهوشتری بودهاند. امتحانات تیزهوشان دادهایم که مشخص شود اگر باهوش هستیم، در مدارس متفاوت و بهتری درس بخوانیم تا بهتر پیشرفت کنیم.
همگی نیز پذیرفتهایم که IQ برخی بالاتر است و از برخی پایینتر یا اینکه اعتقاد داریم که بعضیها مثلا در کسبوکار نابغهاند.
در این مقاله میخواهیم بررسی کنیم که آیا هوش و IQ ذاتی است یا ما نیز میتوانیم آدم باهوشتری شویم و در زمینههایی که دوست داریم نابغه شویم.
IQ چیست؟
IQ مخفف عبارت Intelligence Quantity است و معنای آن بهره هوشی است. روانشناسان برای محاسبه بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می کنند. در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد ۱۰۰ ضرب می شود.
مخترع آزمون IQ آلفرد بینه است. اما اجازه دهید که ابتدا نظر آقای بینه را درباره IQ و هوش افراد ببینیم. این نظر بسیار میتواند در درک بهتر موضوع این مقاله به ما کمک کند.
آلفرد بینه در کتاب Modern Ideas About Children میگوید:
برخی از فلاسفه مدرن ادعا میکنند که هوش هر فرد مقدار ثابتی است که نمیتواند افزایش یابد. باید به این بدبینی وحشیانه اعتراض کرد و واکنش نشان دهیم. آلفرد بینه
در واقع آلفرد بینه، آزمون IQ را ابداع کرد تا بتواند دانش آموزانی که ضعیفتر بودند و سیستم عمومی مدارس برایشان مناسب نبود را شناسایی کند تا با آموزشهای متفاوت آنها را رشد دهد. بینه اعتقاد داشت که افراد با آموزش و تمرین میتوانند هوششان را به طور جدی افزایش دهند.
هوش افزایش پیدا میکند
دیدیم که هوش مقدار ثابتی نیست و با آموزش و تمرین قابل افزایش است. بسیاری از افراد زمانی که فروشندگان حرفهای را مشاهده میکنند که چگونه خلاقانه مشتریان را متقاعد میکنند، میگویند که آنها فروشندگان باهوشی هستند و ما هوش آنها را در کسبوکار نداریم.
بیایید برای همیشه با این دیدگاه خداحافظی کنیم. در واقع حالا میدانیم، این که آنها در فروشندگی و کسبوکار آدمهای باهوشی هستند کاملا درست است؛ اما نکته مهم اینجاست که ما نیز می توانیم با آموزش و تمرین مانند آنها باهوش شویم.
طرز فکر ثابت در مقابل رشد
اجازه دهیم که بررسی کنیم که انسانها نسبت به خود چگونه فکر میکنند؟
تحقیقات نشان داده است که دیدگاهی را که شما با استفاده از آن به زندگی نگاه میکنید، به شدت بر روی شیوه زندگی و دستاوردهایتان تاثیر دارد.
انسانها با دو طرز فکر متفاوت به زندگی نگاه میکنند. طرز فکر اول، طرز فکر ثابت است. افرادی که طرز فکر ثابت دارند اعتقاد دارند که ویژگیهای ثابتی دارند که تغییر نمیکنند. هوش آنها، استعدادها آنها و تواناییهای آنها نیز ثابت است. اگر نمی توانند کاری را به درستی انجام دهند استعداد و هوش آن را ندارند.
اما گروهی دیگر وجود دارند که باور دارند انسان میتواند ویژگیهای اولیه خود را از طریق تلاش، پرورش دهند. افرادی که طرز فکر رشد دارند برایشان مهم نیست که در چه چیزی باهوش نیستند، آنها میدانند که با تلاش در آن میتوانند فردی باهوشتر شوند.
داستان خرگوش و لاک پشت
یکی از داستانهایی را که همیشه در راستای اهمیت تلاش گفته اند، داستان خرگوش و لاک پشت است. اما این داستان به شدت راه اشتباه را نشان میدهد. هیچکس دوست ندارد که لاک پست کم عقل باشد. در واقع این داستان به ما میگوید که شما یا هوش چیزی را دارید یا اینکه اگر هوش آن را ندارید باید برای جبران کمبود آن تلاش کنید.
برای همین ما فکر می کنیم زمانهایی که در چیزی هوش خوبی داریم دیگر نیاز به تلاش نداریم و اگر در چیزی نیاز به تلاش زیاد داشتیم به این معنی است که در آن هوش خوبی نداریم.
اما دیدیم که تحقیقات نشان می دهد که نه تنها این داستان درست نیست، بلکه ما با تلاش آدم باهوشتری می شویم.
ما چگونه باهوشتر میشویم؟
همانطور که گفتیم، این که آدم باهوشتری شویم، کاملا بستگی به طرز فکر ما دارد. افرادی که طرز فکر ثابت دارند معمولا به بودن فکر میکنند و افرادی که طرز فکر رشد دارند، به شدن فکر می کنند. این که ما فکر کنیم که آدم باهوشی هستیم یا میتوانیم باهوشتر بشویم کلید حل مسئله است.
دیدگاه طرز فکر ثابت و رشد به مسائل
این دو طرز فکر نگاهی کاملا متفاوت به موضوعات یکسان دارند. افراد با طرز فکر ثابت به چالش به دید خطر نگاه می کنند اما کسانی که طرز فکر رشد دارند، به چالشها به دید فرصت نگاه میکنند. طرز فکر ثابت چون که فکر میکند هوش ثابتی دارد با خود میگوید که با چالشهای جدید نمیتواند مقابله کند و آن را برای خود خطر میبیند و از اینکه موقعیت کنونیاش به خطر بیفتند میترسد. اما طرز فکر رشد میگوید که چالشها برای من یک فرصت هستند که تا با تلاش بیشتر و حل آنها آدم باهوشتری شوم.
همچنین کسانی که طرز فکر ثابت دارند، رقیب، انتقاد و تغییر را برای خود خطر میبینند و برای همین به مبارزه و مقاومت به آنها برمیخیزند تا نشان دهند که افراد باهوشی هستند. اما افرادی با طرز فکر رشد اینها را برای خود فرصت میبینند تا با تلاش اضافه برای حل آنها و نه حذف آنها یادگیری بیشتری داشته باشند و فرد باهوشتری شوند.
اما کسانی که طرز فکر رشد دارند هیچگاه به دنبال حفظ موقعیت خود نیستند و دائما به دنبال به چالش کشیدن خود با موضوعات جدید هستند زیرا که میدانند تنها زمانی باهوشتر میشوند که در حال یادگیری و تلاش باشند.
در مقالات بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه در خانواده و محل کارمان طرز فکر رشد را برقرار کنیم تا افراد باهوشتری داشتهباشیم و همچنین به این موضوع میپردازیم که بسیاری از مدیران با طرز فکر ثابت چگونه باعث نابودی کسبوکار خود می شوند.