مدیریت مالی
۲ روش برای تامین سرمایه اولیه ایده کسبوکار
بسیاری از افراد دارای ایدههایی بسیار عالی هستند؛ اما وقتی از آنها سوال میکنیم که چرا ایده خود را اجرایی نمیکنند، گلایه اکثر آنها نداشتن سرمایه اولیه است. این افراد اعتقاد دارند که تمایل به کارآفرینی دارند؛ اما سرمایه اولیه کافی برای اجرای ایده خود ندارند. گروهی دیگر نیز هستند که قدمهایی را برای اجرای ایده خود برداشتهاند؛ اما در همان ابتدای راه با کمبود سرمایه مواجه شدهاند و کسبوکار آنها با شکست مواجه شده است. ایده خوب به تنهایی موجب موفقیت یک کسبوکار نو نمیشود، بلکه این ایده باید اجرای خوبی نیز داشته باشد، یکی از موارد ضروری برای اجرای خوب، داشتن سرمایه مناسب است. در این مقاله به این موضوع پرداختهایم که چگونه برای ایده خود، سرمایه اولیه مورد نیاز را فراهم کنیم تا بتوانیم یک کسبوکار موفق راهاندازی کنیم.
کمبود سرمایه اولیه یکی از علل اصلی
شکست کسبوکارهای نو است.
ایده یا موتور جت
ایده خوب مانند یک جت پرسرعت است و برای اجرای خوب و شتاب گرفتن، نیازمند سوخت است. سوخت ایده همان سرمایه اولیه است. شما برای اینکه ایده را به حرکت دربیاورید، باید سوخت آن را تأمین کنید. حال در اینجا شما میتوانید برای تأمین سوخت به دو صورت اقدام کنید:
روش اول
برای موتور این جت پرسرعت به دنبال سوخت بروید و آن را از جاهای مختلف تأمین کنید و موتور را روشن کنید. ممکن است در اینجا برای به دست آوردن این سوخت مجبور باشید بهای سنگینی را نیز بدهید. اتفاقی که در اینجا بسیار رخ میدهد این است که فرد توان پرداخت هزینهای سنگین را ندارد؛ برای همین یا سوخت را از دیگری قرض میکند و یا به او قول پرداخت هزینه بیشتری را در آینده میدهد و سوخت را تهیه میکند. او با خود حساب میکند که اگر سوخت را قرض کند، میتواند جت را حرکت دهد و از درآمد حاصلشده، هزینه سوخت را پرداخت کند.
اتفاق ناگوار و در بسیاری از موارد قابل پیشبینی که رخ میدهد این است که آن فرد، جت موردنظر یا همان ایده را بهدرستی تحلیل نکرده است و در محاسبات خود دچار خطا شده است؛ برای همین یا آن ایده با شکست مواجه میشود و آن جت سقوط میکند یا مصرف سوخت را اشتباه محاسبه کرده و مصرف آن بسیار بیشتر است؛ برای همین مجبور است که به نیمهی راه نرسیده، برگردد و ازآنجاکه تا چیزی به مقصد نرسد، درآمدی نیز حاصل نمیشود، آن جت درآمد خود را از دست میدهد و زیر بار هزینه سنگین سوخت خریداریشده نابود میشود.
روش دوم
ابتدا بودجه و سرمایه اولیه خود را مشخص کنید و تعیین کنید که با این بودجه توانایی خرید چه مقدار سوخت را دارید. سپس بر اساس مقدار سوخت موجود، موتوری را طراحی کنید که کممصرف باشد و شما را با همان مقدار سوخت موجود، به یک مقصد برساند. سپس با درآمدی که از آن کسب میکنید، میتوانید موتورهای قدرتمندتری خریداری کنید و مسافتهای بیشتری را نسبت بهدفعات قبل طی کنید.
این روش شاید نسبت به روش اول نیازمند تکنولوژی ساخت مدرنتری باشد و برای ساخت آن نیاز داشته باشیم زمان بیشتری صرف کنیم؛ اما چیزی که در آن تقریباً قطعی است، این است که دیگر سقوطی در کار نیست.
کدام روش بهتر است؟
من نمیخواهم در مورد هیچکدام از این روشها قضاوت کنم و لقب خوب یا بد به آنها بدهم؛ اما باید بگویم که خود من نیز هر دو روش را امتحان کردهام. هرکدام از این روشها مزایا و معایب خاص خود را دارند؛ اما در اینجا میخواهم به کسانی که تجربه کافی در راهاندازی یک کسبوکارِ نو ندارند و بودجهای محدود دارند، شدیداً توصیه کنم که از روش دوم استفاده کنند. روش دوم احتمال موفقیت آنها را بهشدت بالا میبرد و همچنین باعث میشود که در هنگام شکست، آسیب شدیدی را متحمل نشوند.